آغاز امامت امام زمان (عج) مبارک باد


1x1.trans آغاز امامت امام زمان (عج) مبارک باد

ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد وقت است که باز آیی
آغاز ولایتعهدی جان جهان مبارک باد

بیا عصاره حیدر، بیا چکیده ی زهرا
بیا که بوی رسولی ، بیا که نور خدایی

شب غریبی مان می شودبه یاد تو روشن
تویی که در همه شبها چراغ خانه مایی

بیا دو باره پاک کن زجاده ها غبار را
به عاشقان نوید ده رسیدن بهار را!

تمام لحظه های من فدای یک نگاه تو
بیا و پاک کن زدل حدیث انتظار را !



آغاز امامت خورشید عدل و عدالت؛ امام عصر حضرت مهدی(عج) مبارک باد



روابط عمومی پایگاه شهید نظری مشکین دشت :

 امام مهدی(عج): الّلهُمَ اَنْجِزْلی وعدی وَ اَتْمِمْ لی اَمْری وَ ثَبَّتْ وَطْأتی و امْلأ الارضَ بی عَدْلاً و قِسْطاً./ 

پروردگارا! وعده مرا قطعی گردان و امر مرا به اتمام رسان و مرا ثابت قدم بدار و زمین را به وسیله من از عدل و داد پر کن. (بحارالانوار، ج51، ص13)






























مهدیا! دلها به یاد تو می تپد و روشنی نگاه منتظران به افق خورشید ظهور توست ... 

ای برترین افق برای پرواز پرندگان آرزو، ای تجلی آبی ترین آسمان امید، ای منتهای برترین خیال هستی... 
ای آرمان همه چشم انتظاران، دنیا نیازمند ظهور تو و قلبهای عاشقانت به شوق دیدار روی تو می تپد.

ای قلب عالم امکان، بیا و گـَرد قدمهایت را توتیای چشمانمان قرار ده. بیا که نوای دل انگیز توحید را با گوش جان شنواییم. 

آغاز امامت حضرت ولی عصر(عج) در حقیقت امتداد غدیر، بلکه خود غدیری دیگری است، آنها که آرزو داشتند در سال دهم هجری، در سایه سار تک درخت وادی جحفه بودند تا با صاحب غدیر بیعت کنند، امروز باید با حجت معبود، مهدی موعود بیعت کرده و هر چه در توان دارند، از یاری امام زمان خویش دریغ ندارند؛ چنان که امام علی(ع) می فرماید:"خوشا به حال کسی که زمان او (حضرت مهدی (ع) ) را درک کند، به دوره او بپیوندد و دوره او را شاهد باشد." همچنین آن حضرت در جای دیگر می فرماید: "هیچ مرده ای باقی نمی ماند، مگر اینکه شادی ظهور مهدی(عج) در قبرش به او می رسد و آنها در قبرهایشان با هم دیدار می کنند و یکدیگر را به قیام قائم(ع) بشارت می دهند."

زندگینامه حضرت امام مهدی(عج)

امام مهدی در نیمه شعبان سال 255 ه. ق در شهر سامرا دیده به جهان گشود. از القاب ایشان: حجت، قائم، خلف صالح، صاحب الزمان، بقیه اللّه ، و مشهورترین آن مهدی است. پدرش امام حسن عسگری (ع) و مادرش بانوی گرامی نرجس است که به نام ریحانه و سوسن نیز از او یاد شده است.

احمد بن اسحاق می گوید: روزی نزد امام حسن عسکری(ع) رفتم و پرسیدم: ای پسر رسول خدا! امام و جانشین پس از شما کیست؟ پس آن حضرت به درون خانه رفت و بازگشت در حالی که پسری سه ساله که صورتش همچون ماه تمام می درخشید بر دوش خویش داشت و فرمود: "ای احمد بن اسحاق! اگر نزد خدای متعالی و حجت های او گرامی نبودی، پسرم را به تو نشان نمی دادم. همانا او هم نام و هم کنیه رسول خدا و کسی است که زمین را از عدل و داد پر می کند". گفتم: سرور من! آیا نشانه ای است که قلبم به آن آرام گردد؟ در این هنگام، کودک لب به سخن گشود و به زبان عربی روان گفت: " من بقیة اللّه در زمین هستم که از دشمنان خدا انتقام خواهم گرفت. ای احمد بن اسح%

کودکان را به جرم کافر بودن می‌کشتیم

به گزارش «شیعه نیوز» به نقل از مهر، نیویورک تایمز در گزارش خود می نویسد: ابوخطاب تا کنون هشت بار برای جنگ علیه بشار اسد به سوریه رفته اما می گوید یک صحنه خیلی او را آزار داده و آن دیدن جسد دو کودکی بود که در خون غلطیده بودند. به گفته ابوخطاب این دو کودک توسط دوستان وی کشته شده بودند.ابوخطاب برای دانستن این نکته که این دو کودک چرا کشته شده اند به سراغ فرمانده خود که "ابو ایمان العراقی" نام داشت می رود و او در پاسخ می گوید: کودکان را به خاطر اینکه مسلمان نبودند کشتیم.

این شهروند عربستانی در ادامه با تاکید بر اینکه با حمایت های رسمی اما پنهان دولت عربستان برای جنگ به سوریه رفته است می گوید: بعد از این پاسخ بود که فهمیدم آنگونه که ادعا می شود جهاد در سوریه و جنگیدن با نیروهای بشار اسد بر اساس خواست خدا نیست. ابوخطاب اکنون در ریاض است و در منصرف کردن افرادی که قصد دارند برای کمک به القاعده به سوریه دارند فعالیت و تلاش می کند.

ابوخطاب در ادامه گفتگوی خود با نیویورک تایمز که در حضور دو مامور وزارت کشور عربستان انجام شده، به موردی اشاره می کند که حکایت از انجام تبلیغاتی سنگین در عربستان علیه ایران و شیعیان وجود دارد، وی در این اظهارات خود می گوید: هر چند برای جهاد در سوریه دلایل دینی کمی وجود دارد چون اعضای القاعده تعداد زیادی از مردم سوریه را می کشند و این برخلاف دستورات اسلام است اما اگر نظام بشار اسد در این جنگ پیروز شود این به معنای به قدرت رسیدن شیعیان خواهد بود و این یک تهدید برای کشور من محسوب می شود و من باید با آن مقابله کنم.

ابوخطاب در مورد تجربیات خود می گوید: زمانیکه نوجوان بودم در افغانستان جنگیدم و سپس به بوسنی رفتم اما در جنگ عراق علیه نیروهای آمریکایی مبارزه نکردم چون در این کشور شیعیان زیادی حضور دارند و در صورتی که به جنگ آمریکائیها در عراق می رفتیم در اصل به شیعیان کمک کرده بودیم.

نیویورک تایمز در ادامه می نویسد: هر چند مقامات عربستان از این هراس دارند که اعضای القاعده فعال در سوریه بعد از بازگشت به عربستان مشکلات امنیتی زیادی را همانند دورانی که از افغانستان بازگشته بودند برای ریاض ایجاد کنند اما با این وجود معتقدند که باید به هر نحو ممکن در جنگ نیابتی در سوریه پیروز شوند.

از همین رو موضوع جلوگیری از اعزام تروریست ها به سوریه جدی گرفته نمی شود و همین امر موجب شده که هزاران نفر از مردم عربستان برای کمک به القاعده به سوریه بروند امری که از سوی وزارت کشور عربستان مورد تائید قرار گرفته است.به نوشته این روزنامه آمریکایی، در میان افرادی که برای جنگ علیه بشار اسد به سوریه رفته اند اعضای خانواده های سرشناس عربستانی نیز دیده می شوند. وزارت کشور عربستان از رفت و آمد این افراد به سوریه خبر دارد اما به گفته سخنگوی این وزراتخانه، اقدامی برای جلوگیری از آن انجام نمی شود.

ابوخطاب در مورد نحوه رفتن خود به سوریه می گوید: در سال 2011 میلادی مطالب زیادی در مورد خیزش مردم در کشورهای عربی علیه حکومت ها خوانده بودم اما موضوع سوریه مرا به خود جلب کرد چون برادران سنی ما در حال مبارزه با علویان سوریه بودند. سپس در سال 2012 با پروازی مستقیم از ریاض به شهر انتاکیه در ترکیه که در نزدیکی مرز سوریه قرار دارد رفتم و در آنجا تعداد زیادی از هم میهنان خود را دیدم که برای جنگدین علیه بشار اسد به آنجا آمده بودند.

به گفته ابوخطاب، با اینکه دولت عربستان از این سفرها مطلع بود اما هیچ نظارتی بر رفت و آمد شهروندان خود به انتاکیه و از آنجا به سوریه نداشت. نیویورک تایمز در مورد سفرهای ابوخطاب می نویسد: ابوخطاب در سال 2012 هفت بار به سوریه رفت و در هر با به مدت 10 روز تا دو هفته در سوریه ماند و با نیروهای بشار اسد جنگید اما چیزی که موجب شد تا وی دست از این جنگ بکشد کشته شدن افراد بیگناه در درگیری ها بود.

نیویورک تایمز می نویسد: عربستان سعودی با وجود اطلاع از پیامدهای اعزام نیرو به سوریه همچنان در این امر نقش دارد و این در حالی است که مقامات این کشور اعلام می کنند شهروندان این کشور مجوز سفر به سوریه را ندارند.

یک دین فراموش شده در خوزستان!+ تصویر


شفقنا زندگی- چندی پیش، کتاب "ایران سرزمین صلح ادیان" با حضور پژوهشگرانی از ایران و پروفسور لیگن هاوزن (فیلسوف و دین پژوه) رونمایی شد. یکی از موضوعاتی که در این کتاب، مورد بررسی قرار گرفته، دین "صابئین" است که پیروان به عنوان یک قوم و اقلیت ناشناخته یا کمتر شناخته شده، در جنوب غربی ایران زندگی می‌کنند . اینان پیروان حضرت یحیی(ع) هستند که قریب 1800 سال در ایران سکنی دارند.

به گزارش شفقنا، دکتر مسعود فروزنده، نویسنده کتاب مذکور و محقق و پژوهشگر تاریخ که درباره این دین تحقیقات گسترده و طولانی داشته در گفت‌وگو با عصر ایران، به سوالاتی در این باره پاسخ داد.

اولین پرسش درباره تاریخ این قوم است که فروزنده در این باره می‌گوید: قوم صابئین مندایی پیروان حضرت یحیی هستند که نزدیک به 1950 سال پیش به دلیل اذیت و آزار برخی از اهالی اورشلیم به سوی رودخانه فرات مهاجرت کردند. اولین محل سکونت آنها شهر معروف تاریخی حران بود؛ سپس در امتداد رود فرات به جنوب حرکت کرده و ضمن استقرار برخی از آنها در شهرهای بغداد و بصره و عماره در نهایت آخرین گروه شانبه شهرهای خرمشهر و هویزه و شوشتر رسیدند.

این پژوهشگر درباره آداب و سنن دینی صابئین مندایی نیز چنین توضیح می‌دهد: صابئین در روزهای یکشنبه در آب جاری کارون تعمید می‌کنند. قبله‌شان سمت شمال آسمانی است . نمازشان رکوع و سجود ندارد. سه بار در روز نماز می‌خوانند. ازدواج دارند اما طلاق ندارند. هیچ عضو جدید نمی‌پذیرند. روحانیون‌شان برای شعائر دینی پولی دریافت نمی‌کنند بلکه خود صاحب شغل هستند. بیشتر صابئین به زرگری و نقره‌کاری مشغولند. عید نوروز را جشن می‌گیرند . به غذاهای گیاهی و ماهی علاقه دارند . ذبح شان با چاقو است و شایعه اینکه آنها حیوانات را خفه می‌کنند حقیقت ندارد.

عروس و داماد قبل از محرم شدن باید غسل تعمید شوند و یکی از قسمت‌های جالب عروسی آنها این است که روحانی سر عروس و داماد را سه بار به آهستگی به هم متصل می‌کند که نمادی از وصل روحانی آنهاست.

آنها در سال 34 روز روزه می گیرند. برای باقی ماندگان طوفان نوح یک غذای متبرک مثل خیرات درست می‌کنند که حریصه نام دارد که با عدس تهیه می‌شود.

لباس مراسم تعمید همگی سفید و از جنس کتان است. در حین تعمید روحانی تعمید کننده باید عصایی از درخت زیتون در دست داشته باشد. معبد یا مسجد آنها مندی نام دارد که به معنای عقل و عرفان است و از نی و حصیر تهیه می‌شود و باید به سمت شمال آسمانی باشد. اسم کتاب مقدس شان "گنزا ربا" به معنای گنج بزرگ است. سازمان دینی صابئین ساده است.

گنجور یا گنزورا عنوان مرجع دینی‌شان است. بعد از رتبه گنجور رتبه ترمیده است و در اخر رتبه اشکندا (یاور) قرار دارد.

نزدیک به 120 واژه فارسی به ادبیات مندایی وارد شده و نام‌های ایرانی باستان در بین آنها متداول است. زنان با مردان برابر هستند و جالب اینکه هر مندایی یک نام شناسنامه‌ای دارد و یک نام دینی که نام دینی بر اساس نام مادر است. زبان مندایی شاخه‌ای از زبان آرامی قدیمی است. خط مندایی هم در نوع خود جالب است شاید بتوان گفت ترکیبی از خط عبری و مانوی است.

فروزنده درباره اینکه چرا این دین تا کنون ناشناخته و مجهول باقی مانده است ، چنین می گوید: آنها خودشان نمی‌خواستند شاید یک دلیلش این است که بایستی به خاطر آیین غسل تنها در کنار رودخانه‌های منطقه گرمسیری مانند فرات و کارون زندگی کنند چون به دلیل گرما در اکثر روزهای سال می‌توانستند در آب جاری تعمید بجا آورند. از طرف دیگر آنها به سیاست هیچ علاقه‌ای ندارند و تبلیغ و تبشیر و عضوگیری در این دین وجود ندارد یعنی ورود ممنوع و خروج آزاد است.

مندائی‌ها در رود کارون در اهواز

ما معرفی و بازشناسی این دین را مدیون محققین اروپایی مانند نلدکه و لیدزبارسکی و ماتسوخ در تدوین دستور زبان و ترجمه متون مندایی هستیم . تحقیقات مندایی شناسی بطور گسترده در ایران قبل از انقلاب توسط محققین دانشگاهی بسیار ضعیف بود و تنها بعد از جنگ یعنی از سال ١٣٦٨ اغاز شد.

وی درباره نگاه اسلام به مندایی‌ها می‌گوید: در بین علمای اسلام معاصر حضرت آیه‌الله خامنه‌ای آنها را اهل کتاب دانسته‌اند و از این بابت نوعی آرامش برای صابئین بوجود آمده است. حوزه علمیه قم مدت‌ها و شاید هنوز هم از گفتگو و تعامل با صابئین به دور بوده و متاسفانه روحانیون علاقه‌ای به دین‌پژوهی در باره ادیان دیگر ندارند؛ روحانیون ما بیشتر به تبلیغ علاقه دارند تا دین پژوهی و مطالعات بین ادیانی.

انتهای پیام

life.shafaqna.com

مرحوم آیت الله سید محمود شاهرودی احیاگر تشرف پیاده به کربلا + تصویر

SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز:

به گزارش «شیعه نیوز»، تشرف به کربلا با پای پیاده تا زمان محدث نوری قده (متوفای 1320 ق) بین طلاب و فضلای حوزه نجف رسم بود، ولی پس از آن متروک گردید. در سابق و قبل از اختراع وسیله نقلیه موتوری، کلیه سفرها با تشکیل کاروان انجام می شد، کاروان ها منزل به منزل حرکت نموده و هر یک از مسافران با امکانات شخصی خود، بعضاً با چهارپایان و بعضاً پیاده، همگی با کاروان مسیر مورد نظر را طی می کردند. هم اکنون در مسیر مشهد مقدس برخی کاروانسراهای سابق به عنوان آثار باستانی دیده می شود.در مسیر نجف و کربلا نیز سه کاروانسرا در سه منزلگاه به گونه آثار باستانی نمایان است که به نام های کاروانسرای «شاه عباسی» معروف می باشد. با آمدن اتومبیل این گونه سفرها به طور کلی تعطیل شد و سفرها به گونه دیگری شکل گرفتند.


با وارد شدن اولین نوع از اتومبیل ها به منطقه، سفرهای کاروانی تعطیل شده و مسافرتها به گونه جدید شکل می گیرد. آن گاه پس از مدتی و با مطرح شدن آیت الله العظمی شاهرودی به عنوان یکی از اساتید و مدرسان با نفوذ معنوی و قابل توجه حوزه نجف به علت التزام و اصرار ایشان در پیاده رفتن به کربلا ، مجدداً مسئله پیاده رفتن به کربلا به عنوان یک سفر مقدس در بین طلاب نجف رایج شد، ضمن اینکه بعضی از ایرانیان نیز در سفر عتبات احیاناً آنان را همراهی نموده اند.

 رفته رفته مردم عراق به این مسئله توجه نموده و این گونه سفرهای مقدس رواج یافت. با مطرح شدن حرکت های انقلابی در عراق، این مسئله رواج بیشتری یافت تا آنجا که از بصره تا کربلا درفصل زیارتی اربعین أباعبدالله (علیه السلام) کاروان های پیاده شکل گرفت.با روی کار آمدن دولت بعثی ها دولت با این مسئله به شدت برخورد نموده و آن را به تعطیلی کشانید و جریان اعدام شش نفر از سردسته های این پیاده روی در همین رابطه قابل طرح است. قابل ذکر است که بعد از سقوط حزب بعث، مجدداً مردم عراق و سایر کشورها سفر پیاده به کربلا را آغاز کرده اند. و احیاگر این برنامه مقدس، این مرجع بزرگوار بوده است.