هرگز نمی توان ارزش همه زمانها را برابر دانست، چنان که نمی توان همه مکانها را برابر شمرد. برخی زمانها و مکانها ارزشی والا دارند. ماه رجب ارزشمند است، ماه سلوک و زدودن زنگارهای شیطانی از آیینه دل است؛ ماه ولایت و برافروختن چراغ معرفت در شبستان وجود است؛ ماه رجب گاهِ اعتکاف است. در این ماه، که هنگامه تحول است، عاکفان کوی دوست، با حضور در صحن و سرای دوست، پله های سلوک را پیموده و پله پله به خدا نزدیکتر می شوند. معتکف روزه اش، نمازش، حضورش در مسجد و دیگر اعمالش مایه تقرب است. در خانه دوست، سفره ایی از مغفرت و بخشایش گسترده شده و عاکف با صیقل روح و روان، زنگار گناه از دل می زداید و مهیای ضیافت بزرگ در ماه وصال می گردد. ماهی که عشاق از سفره پرفیض الهی، لقمه های راز بر می چینند و عطر قرآن از ژرفای دل بار یافتگان، مشام جان را می نوازد.
اعتکاف پرورش جسم و جان است، انسان آمیزه ای است از این دو و نیازمند پرورش در ابعاد وجودی خود؛ انسان به دنبال سعادت و کمال است، روح انسان نیازمند نیایش است، مناجاتی شیرین و زیبا، هم کلامی موجودی ضعیف با منشأ قدرتها. از آغاز خلقت تا صحنه رستاخیز، راز و نیاز زیباترین هنر آدمی است.
غفلت بد است در برخی موارد بدتر؛ جریان زمان در گذر است و با از دست دادن آهی ماند و افسوسی که به هیچ نیرزد. انسان دشمنی دارد در اوج حیله گری، با چنین دشمنی هوشیاری باید و سرعت در خیرات؛
زمان اعتکاف است. خالق مهربان قرب خلایق می طلبد. در فکر پرورش روح و روان انسان است و مقررات دینی را تشریع می کند. تنوع عبادات به دلیل نیازهای گوناگون انسانی است، هر عبادتی جوابگوی نیازی از اوست. نماز، زنگار غفلت از روان می زداید و صیقل روح و روان است. در روزه، پالایشگاه خلوص و نردبان صعود است. روزه دار پرواز در آسمان عبادت و عبودیت را می آزماید و آیینه قلبش را نورستان خدایی می کند. حج، شرکت در آزمون الهی و قطع تعلقات و دلبستگی دنیوی است. عبادات مالی؛ چون خمس و زکات و صدقات، دمیدن روح ایثار و گذشت در وجود آدمی است. اما اعتکاف، آمیزه ای از چند عبادت با فضیلت است.
روزه که خود عبادتی ارزشمند است شرط اعتکاف است. حضور در مسجد و خواندن نماز هم شرط آن است. عاکف سه روز در مسجد جامع مقیم می گردد و جز برای ضروریات، کوی دوست را ترک نمی گوید. خود را از حلال باز می دارد تا با تمرین بندگی، جهاد با نفس را بیازماید. اعتکاف عهد مودّت و میثاق مجدد با پروردگار است.
در فضیلت اعتکاف این بس که معادل طواف کعبه و همتای رکوع و سجود است. خدای منّان می فرماید: "... وَ عَهَدنا اِلی ابراهیمَ وَ اِسمعیلَ اَن طَهّرا بَیتی لِلطّائِفینَ وَ العاکِفینَ وَ الرُکّعِ السُجود؛( آیه 125، سوره بقره) و ما به ابراهیم و اسماعیل فرمان دادیم که خانه مرا برای طواف کنندگان و معتکفان و رکوع کنندگان و سجده کنندگان از هرگونه آلودگی تطهیر کنند."
اساساً ارزش آدمی را عملش می رساند. معتکف انسانی بزرگ و شریف است به اندازه شرافت و فضل عملش، مقدس اردبیلی یگانه زمان در علم و عمل در شرافت و فضیلت اعتکاف گوید: مبادا کسی گمان کند که اعتکاف مقدمه عبادتی دیگر است. کسی که با طهارت و در حال روزه در مسجد مقیم می شود و تعهد قربت در اعتکاف می نماید، این عمل عبادت است. اعتکاف عبادتی مستقل است به مثابه حج و عمره و روزه و نماز و هر عبادت مستقل دیگر.
و ایام بیض در پیش است زمان عرشی شدن فرشیان؛ اعتکاف با همه فضیلتش، زن و مرد را به خود می خواند، انسان را می خواند تا در دنیای های و هوی و دود و دم، معراج انسانیت را به تماشا بنشینیم. فرصت طلایی عمر در پیش است و ایام در گذر؛ پس همتی باید تا با حضوری سبز از همسفران کوی دوست بگردیم.
اعتکاف در لغت به معنای توقف در جایی است .اما تعریف اصطلاحی اعتکاف: امام خمینی (ره) در تعریف اعتکاف می فرمایند: "وَ هُوَ اللَّبَثُ فِی المَسجِدِ بِقَصدِ التَعّبُدِ بِهِ وَ لا یعتَبَرُ فِیه ضَمُّ قَصدِ عِبادَةٍ اُخری خارِجَةً عَنهُ وَ اِن کانَ هُو الاَحوِط؛ اعتکاف، ماندن در مسجد به نیت عبادت است و قصد عبادت دیگر، در آن معتبر نیست. اگر چه احتیاط مستحب نیت عبادتی دیگر، در کنار اصل ماندن می باشد.
اعتکاف، محو خود خواهى در امواج بلند خداگرایى و خدمت به امت اسلامى است. اعتکاف، بیرون رفتن از خانه خویش و مصمم شدن بر حضور در خانه حضرت حق است. عبادتى مستحبى و تقرب جویانه و داوطلبانه است که روزه روز سوم آن رنگ وجوب مى گیرد. اعتکاف، گریز از لذت گرایى و مهار حس خود محورى و برترى جوئى و بازگشت از قبله دنیاگرایان به سمت و سوى قلب و قبله هستى است. خود سازى، محاسبه نفس، توبه و نیایش، نماز و تلاوت قرآن و استمداد از آستان قدس ربوبى از دیگر برکات اعتکاف است. اسلام، فکر جدایى از زندگى دنیا و گوشه نشینى و کناره گیرى از مردم و به تعبیر دیگر رهبانیت را باطل و ناپسند اعلام کرد، اما اعتکاف را بعنوان فرصتى براى بازگشت به خویش و خداى خویش قرار داد، تا کسانى که از هیاهو و جنجال هاى زندگى مادى خسته مى شوند، بتوانند چند صباحى با خداى خود خلوت کنند و جان و روح خود را با خالق هستى ارتباط دهند .اعتکاف شرایطی را فراهم می کند تا انسانها با توشه معنوى و اعتقادى راسخ و ایمان و امیدى بیشتر، به زندگى خود ادامه داده ، خود را براى صحنه هاى خطر و جهاد در راه خدا آماده سازند ، همیشه با یاد خدا تلاش کنند ، خود را در محضر پروردگار ببینند ، از نافرمانى او بپرهیزند و به سوى سعادت دنیا و آخرت گام بردارند.
کسی به درستی نمی داند که این عبادت، از چه زمانی آغاز و کیفیت اجزا و شرایط آن در بدو شکل گیری چه چیزهایی بوده است.
با توجه به آیه 125 سوره بقره، می توان نتیجه گرفت که اعتکاف عملی بوده که در شریعت ابراهیم از مناسک و عبادات الهی محسوب می شده. و پیروان ایشان به این عمل مبادرت می ورزیدند و لذا ابراهیم و اسماعیل (ع) از طرف خداوند موظف شده بودند تا محیط لازم را برای برپایی این مراسم مهیا سازند. واگذاری این مسؤولیت خطیر به آنها، گواه بزرگی بر اهمیت عباداتی چون حج، اعتکاف و نماز در پیشگاه خداوند است.
حضرت موسی (ع) با آن که مسؤولیت سنگین رهبری و هدایت امت را به دوش داشت، برای مدت زمانی آنان را ترک و برای خلوت با محبوب خویش به خلوتگاه کوه طور شتافت. او در پاسخ به پرسش خداوند که فرمود: چرا قوم خود را رها کردی و با عجله به سوی ما شتافتی؟ عرض کرد: پروردگارا! به سوی تو آمدم تا از من راضی شوی (طه :83و84).
بیت المقدس از مکانهایی بود که همواره عده زیادی از انسانها، برای اعتکاف در آن گرد می آمدند و به راز و نیاز با پروردگار خویش مشغول می شدند. بزرگ این گروه، حضرت زکریا (ع) بود و از جمله کسانی که در امر اعتکاف سرپرستی می نمود حضرت مریم (ع) است. قرآن در این باره می فرماید: "وَ کَفّلَها زَکَریا کُلَّما دَخَلَ عَلَیها زَکَریا المِحرابَ وَجَدَ عِندَها رِزقاً؛ کفالت او (مریم) را زکریا بر عهده گرفت و هر زمان که به محل عبادت او می رفت برای او غذایی مهیا می دید (عمران:37)."
از قرآن مجید (مریم:16و 17) استفاده می شود که حضرت مریم (ع) آنگاه که به افتخار ملاقات با فرشته الهی نایل آمد از مردم بریده بود و در خلوت به سر می برد.
علامه طباطبائی می فرماید: گویا مقصود از دوری مریم از مردم، بریدن از آنان و روی آوردن به اعتکاف برای عبادت بوده است.
طبق روایات اهل سنت، در دوران جاهلیت هم عملی به عنوان اعتکاف در میان مردم رایج بوده است و مردم توسط این عمل به خدای خود تقرب می جسته اند.
اجداد پیامبر اسلام (ص) از پیروان دین حنیف به شمار می روند. اعتکاف در غارها و بیابانها و کوهها، به عده ای از این حنفاء نسبت داده شده است. آنان در جاهای خلوتی که از مردم دور بود به اعتکاف پرداخته و خود را در آن محبوس می کردند و جز برای نیازهای شدید و ضروری، از آن خارج نمی شدند و در آن اماکن به عبادت و تأمل و تفکر در هستی پرداخته و در جستجوی راستی و حقیقت بودند. آنها در آن اماکن خاموش و آرام مثل غار حراء، به عبادت مشغول می شدند.
پیامبر (ص) نیز مانند خود بر دین حنیف یعنی دین حضرت ابراهیم (ع) بود و عبادات متداول آن دین و از جمله اعتکاف را برپا می داشت.
قبل از بعثت حضرت محمد (ص) نیز غار حراء محل عبادت و راز و نیاز بود، حضرت رسول اکرم (ص) نیز به اعتکاف در آن مکان مشغول می شدند و در اندیشه سرنوشت بشریت فرو می رفتند.
ارکان عبادت یعنی اجزایی که اگر عمداً یا سهوا ترک شوند، آن عبادت باطل می شود. اعتکاف نیز ارکانی دارد که عبارت اند از 1) نیت؛ 2) توقف در مسجد جامع شهر یا مساجد چهار گانه معروف؛ 3 کمتر از سه روز نبودن اعتکاف؛ 4) روزه دار بودن معتکف در ایام اعتک
اعتکاف در هر زمانی که انسان بتواند حداقل سه روز در مسجد بماند صحیح است، و بهترین زمان برای آن، ماه مبارک رمضان و مخصوصا در دهه آخر آن ماه می باشد.
اعتکاف،همانند سایر عبادات،باید با نیت و قصد قربتباشد و هر گونه ریا و خود نمایی و قصد غیر الهی آن را باطل میکند. در نیت اعتکاف،قصد وجه شرط نیست،یعنی لازم نیست قصد کند که اعتکاف واجب استیا مستحب. زمان نیت اعتکاف، وقت شروع اعتکاف است که شروع طلوع فجر می باشد و با استمرار نیت اول شب هم مانعی ندارد.اعتکاف را می توان به سه صورت به جای آورد. 1) برای خود ؛ 2) به نیابت از مردگان 3) به نیابت از زندگان
اگر اعتکاف را به نیابت از کسی که، از دنیا رفته به جای آورد، در این صورت اعتکاف را تنها به نیابت از یک نفر می توان انجام داد ولی اگر مقصود اهدای ثواب باشد می توان ثواب اعتکاف را به چند نفر، زنده یا مرده، هدیه کرد.
در مورد نیابت از شخص زنده، در میان فقها اختلاف نظر وجود دارد. بسیاری از فقها در درستی چنین اعتکافی، تردید کرده اند. در این صورت، هرگاه نایب، اعتکاف را به قصد رجا، یعنی امید به مطلوب بودن عمل نزد خدا، نه به عنوان عبادتی حتمی انجام دهد، مانعی ندارد.
در صحت اعتکاف علاوه بر شرایط عامه تکلیف( ایمان، عقل و قدرت)، اموری شرط است:الف) قصد قربت ب) روزه: ج) سه روز روزه دار بودند. د) وقوف در چهار مسجد: مسجد الحرام، مسجد النبی«ص»، مسجد جامع کوفه و مسجد بصره. ولی به قصد رجاء ( به امید پاداش) می توان در مسجد جامع هر شهر معتکف شد. ه)اجازه شوهر و اجازه پدر و مادر و) پیوستگی اعتکاف
1- پرداختن به امور جنسی به معنای وسیع آن: که شامل هر نوع بهره برداری شهوانی می باشد .
2- بوییدن عطر و هر نوع بوی خوش و گیاهان معطر به قصد لذت بردن
3- مجادله و مناقشه: حرمت جدال مربوط به اموری است که معتکف بخواهد فضل و برتری خود را به دیگران نشان دهد.
4- محرمات روزه: در حال روزه یعنی از طلوع تا غروب خورشید، که معتکف روزه می گیرد، باید از محرمات روزه نیز اجتناب نماید. بعضی از فقها محرمات احرام را بر معتکف مستحب دانسته اند.
5- خرید و فروش
اعمال شب سیزدهم: اعمالی را باید در این شب انجام داد؛ از جمه آن ده رکعت نماز است که اگر به درستی به جا آورده شود، دارای ثواب و پاداش بزرگی است. در روایتی از پیامبر (ص) می خوانیم: « کسی که در شب سیزدهم ماه رجب ده رکعت نماز بخواند؛ بدین گونه که در رکعت اول حمد یک مرتبه و سوره عادیات هم یک مرتبه و در رکعت دوم حمد یک مرتبه سوره تکاثر نیز یک مرتبه بخواند و بقیه رکعت ها را هم به همین نحو تمام کند، خداوند متعال گناهان او را می آمرزد و اگر عاق والدین هم باشد خداوند سبحان از او راضی می شود، و همچنین در قبر نکیر و منکر به او نزدیک نمی شوند و او را نمی ترسانند و بر پل صراط هم چون برق خاطف (سریع) عبور می کند و نامه اعمالش را به دست راستش می دهند و میزان اعمالش سنگینی می کند و در بهشت فردوس هزار شهر به او اعطا می شود.»روز سیزدهم هم روزه اش ثواب فراوان دارد و برای کسی که بخواهد عمل ام داود را به جای آورد، باید این روز و دو روز بعدش را روزه بگیرد.
منبع: تبیان خراسان جنوبی
الشَّهرُ شَهری و العَبدُ عَبدی و الرَّحمَةُ رَحمَتی فَمَن دَعانی فی هذَا الشَّهرِ أجَبتُهُ و مَن سَألَنی أعطَیتُهُ؛ (همان، ص 174.)
ماه (رجب)، ماه من، بنده، بنده من، و رحمت، رحمت من است؛ هر که در این ماه مرا بخواند، اجابتش کنم و هر که حاجت آورَد، عطایش کنم.
سلام بر ماه رجب، ماه پیوند بندگان با معبود مهربان، ماه بارش باران مهر و محبت الهی، ماه رسیدن به سر منزل مقصود، و ماه اُنس شب زنده دارانِ همیشه بیدار با محبوب و معبود بی همتا.
سلام بر هلال رجب که آمدنش مژده پایان اندوه است و بدر آنْ یادآور تولد ماه تمام، امامِ هُمام و حیدر کرّار و پایانشْ نوید رهایی بشر از جهل و نادانی، شکوفایی اخلاق انسانی، بعثت آن بزرگْ مردِ تاریخ برای همیشه زمان.
سلام بر بهار مناجات و بندگی. سلام بر نجوای شبانه اهالی رجب. سلام بر شب های رجب که پذیرای زاهدان است و سلام بر روزهایش که میزبان عاشقان وصال الهی است و سلام بر لحظه لحظه رجب که شاهد ذکرِ ذاکران است.
اهالی رجب
اهالی رجب، مردان و زنان با ایمانی اند که آرزویی جز وصال یار ندارند و اشتیاقی غیر از دیدارْ در آن ها نیست. ذکرشان اللّه ، کارشان لِلّه و هدفشان کسب خشنودی پروردگار است. «رجبیّون» قصدی جز رضوان الهی ندارند. بهشتِ آنان توجه محبوب است و دوزخشانْ حرمان یاد او. آن گاه که یارشان به اشک شوقی آن ها را می نوازد، برایشان از آن چه در دنیاست بهتر و خوش گوارتر است. هر کس توشه ای از سفره رجب برمی دارد و در خانه تکانی آن، همه می کوشند تا غباری بر گرد جان باقی نگذارند.
رجب، تمرین تزکیه
ماه رجب، ماه آمادگی برای حضور در مهمانی خداوند است و برنامه های پیشنهادی اسلام در این ماه، همه از نوعی تمرین و یافتن آمادگی حکایت دارند. تأکید بزرگان دینی بر گرفتن روزه در این ماه و ذکر پاداش های بسیار برای روزه داری در ماه رجب، برای تشویق مسلمانان برای کسب آمادگیِ بار یافتن به ضیافت الهی، مؤید این مطلب است.
مناسبت های رجب
ماه رجب، از ماه های بزرگی است که طلوع سه امام معصوم، امام علی، امام محمد باقر و امام جواد(علیهم السلام) را در آن شاهدیم و شروع بزرگ ترین جنبش تاریخ بشری، یعنی برانگیخته شدن پیام آور مهر و محبت، محمد مصطفی صلی الله علیه و آله برای هدایت و سعادت انسان ها، در آن اتفاق افتاده است. یاد و نام پیشوایان شهید این ماه، حضرت امام موسی کاظم و امام هادی علیهما السلام و نیز پیام آور کربلا، زینب کبری علیهاالسلام
در روایات اسلامی برای قرائت و مداومت به
زیارت عاشورا آثار و فواید دنیوی و اخروی زیادی نقل شده است. در این میان
تجربیات برخی از بزرگان هم خواندنی است.
با توجه به این که غیبت، سبب بیرون رفتن بسیاری از افراد از دین خواهد شد، باید توجه داشت که باید راهکار و مسیری در میان شیعیان و نسل های بعدی آنان پیگیری شود تا ...
وقوع غیبت امام زمان (عج) در میان شیعیان امری است که بارها ائمه رخ دادن این غیبت را به شیعیان خود گوش زد کردند و آن را غیر قابل اجتناب خواندند تا آن جا که نسبت به آفات و وسایلی که باید شیعیان خود را نسبت به آن، در دوران غیبت مجهز کنند، خبر دادند.
امام صادق(ع) می فرماید: «أَمَا وَاللَّهِ لَیَغِیبَنَّ عَنْکُمْ مَهْدِیُّکُمْ حَتَّى یَقُولَ الْجَاهِلُ مِنْکُمْ مَا لِلَّهِ فِی آلِ مُحَمَّدٍ حَاجَةٌ ثُمَّ یُقْبِلُ کَالشِّهَابِ الثَّاقِبِ فَیَمْلَؤُهَا عَدْلًا وَ قِسْطاً کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْما»؛
آگاه باشید به خدا سوگند، همانا مهدی شما غیبت اختیار می کند و از شما غائب می شود تا جایی که جاهلانی از شما می گویند: برای خداوند در آل محمد نیازی نیست؛ سپس مانند شهاب ثاقب پیش می آید و زمین را از عدل و داد آکنده می سازد، همانگونه که پر از ظلم و جور شده بود».(1)
با توجه به قواعد نحوی زبان عرب، امام صادق(ع) در سخن مبارک خود سه بار بر مسئله غیبت تأکید میکنند و به دیگر بیان از ادوات تأکید در زبان عرب بهره می برند.
اولین تأکید امام صادق (ع) با آوردن قسم «وَاللَّهِ» است که ایشان به خداوند سوگند یاد می کند که این غیبت رخ خواهد داد؛
دومین تأکید امام با استفاده از حرف (ل) بر سر فعل «لَیَغِیبَنَّ» است که باز در لسان عرب به معنای تأکید است
و سومین مورد آوردن نون مشدد در «لَیَغِیبَنَّ» است که باز علامت تأکید کردن در زبان عربی است.
غیبت امام زمان(عج) یکی از اعتقادات اصلی شیعه است
امام صادق(ع) با بیان این تأکیدات پشت سرهم واقعیت امر غیبت را که برای شعیان رخ خواهد داد و از آن هیچ گریزی نیست به عنوان یک اعتقاد شیعی مطرح می کنند؛
محتوای این حدیث و صدها حدیث دیگر از این قبیل تنها بیان یک خبر یا پیش گویی نیست، بلکه اعتقاد به غیبت امام زمان(عج) در مذهب شیعی مانند اعتقاد به ولایت، عصمت، رجعت و بداء یک اصل اعتقادی است و شیعیان دوازده امامی و پیرو مذهب جعفری به شدت بر این اعتقاد پا فشاری دارند، تا آن جاکه مفهوم این حدیث مبنی بر اینکه غیبت امام دوازدهم رخ خواهد داد، بارها در سخنان اهل بیت تکرار شده و به آن از زوایای متفاوت پرداخته شده است.
از سوی دیگر غیبت امام دوازدهم امری است که به علت طولانی شدن موجب بیرون رفتن بسیاری از شیعیان از حیطه ایمان به اهل بیت خواهد شد تا آنجا که اهل بیت عصمت و طهارت تاکیدات بسیاری بر این موضوع کردند و به شیعیان هشدار دادند که در پس این غیبت یأس و نا امیدی برای شیعیان رخ خواهد داد.
امام صادق(ع) می فرماید: «ای منصور! این امر بر شما در نیاید مگر پس از یأس و نه به خدا قسم تا آنکه از یکدیگر متمایز شوید، نه به خدا سوگند مگر این امر بر شما در نیاید تا آنکه امتحان شوید؛ نه به خدا سوگند این امر بر شما در نیاید تا آنکه شقی بدبخت و سعید نیکبخت گردد.»
انتقال اعتقادات شیعی به نسل آینده از ضروریات است
با توجه به این که دروران غیبت کبری امام زمان(عج) واقع شده است و از آن هیچ گریزی نیست و از دیگر سو این غیبت سبب بیرون رفتن بسیاری از افراد از دین خواهد شد، باید توجه داشت که باید راهکار و مسیری در میان شیعیان و نسل های بعدی آنان پیگیری شود که طولانی شدن غیبت سبب خارج شدن از دین برای نسلهای آینده نشود.
به دیگر بیان تا همان پایه که اعتقاد و پافشاری نسل امروز شیعه در اعتقاد به مسئله غیبت و امر فرج جدی و راسخ است باید در نسل های بعدی شیعه نیز نهادینه و با ثبات باشد؛چرا که اعتقاد به مهدویت را می توان مانند یک جریان سیال دانست که باید نسل به نسل و سینه به سینه به آیندگان انتقال پیدا کند.
رستگاری فرزندان شیعه در این امتحان سخت نیز یکی از اهدافی است که والدین باید به آن توجه داشته باشند؛ چرا که غیبت و طولانی شدن مدت آن امری اجتناب ناپذیر است.
نکته اساسی در آزمایش دوران غیبت آن است که این امر موضوعی ساده و سهل نیست و سبب بدبختی و شقاوت بسیاری از افراد خواهد شد؛ بنابراین نسل امروز شیعه باید احساس مسئولیت جدی نسبت به اعتقادات مهدوی نسل آینده داشته باشد.
انتقال اندیشه مهدوی به نسل های آینده شیعه خواست حضرت صاحب الزمان است
انتقال اندیشه و افکار مهدویت به نسل آینده از جمله اموری است که حضرت صاحب الزمان(عج) به آن توجه داشته اند و شاید مهم ترین شاخصه آن را می توان در میان نواب اربعه در زمان غیبت صغری دید.
اولین نائب خاص امام زمان(عج)عثمان بن سعید نام داشت که مسئولیت انجام امور محوله از سوی حضرت را در زمان غیبت صغری داشت؛ بعد از وفات این مرد بزرگوار امام زمان (عج) فرزند وی به نام محمد بن عثمان را به جانشینی پدر در امر نیابت منصوب کرد و در قسمتی از یک نامه بلند وی را چنین مورد خطاب قرار داد:
«از کمال سعادت او (عثمان بن سعید) این بود که خداوند متعال چونان تو فرزندی بدو کرامت فرمود که پس از درگذشت وی، او را جانشین باشد و جایش را پر کند و برایش طلب رحمت کند و من خدای را حمد میگویم و سپاس او میآورم؛ زیرا با بودن تو جایگزینی ات به جای پدر، آرامش و پاکی به دل ها می نشیند و شادی و سرور نفس را در بر میگیرد.
خدا تو را کمک باشد و توان بخشد و یاری فرماید و موفق بدارد و پیوسته ولی و حافظ و نگهبان تو باشد و تو را به دیده رعایتش بدارد و امورت را کفایت فرماید.» (2)
امام زمان(عج) خداوند را سپاس می گوید برای فرزند صالحی که جای پدر را پر می کند
امام زمان(عج) در این توقیع شریف خویش به خاطر وجود فرزند عثمان بن سعید خداوند را سپاس می گوید؛ چراکه وی فردی لایق و با ایمان است که میتواند جای خالی پدر خویش را پر کند و در خدمت کردن به امام زمان خویش مفید باشد.
حضرت او را جایگزین پدر می نامد و او را سبب آرامش و پاکی دل ها می خواند.
سوال مهم و اساسی که محبین و شیعیان امام زمان(عج) باید از خود بپرسند آن است که آیا فرزندانی پرورش دادهاند که بعد از آنها بتواند در خدمت تشیع و امام زمان (عج) باشد؟
ایمان به اهل بیت و سربلند بیرون آمدن از امتحان الهی در زمان غیبت مستلزم آن است که افراد در رساندن و تبیین مواضع و اعتقادات شیعه به فرزندان و نسلهای بعدی خود موفق باشند تا در هر دوره و مکانی یاران صالح و معتمدی برای حضرت وجود داشته باشد.
منبع:خبرگزاری دانشجو
=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=
=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=
پی نوشتها:
1. کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص: 342
2. غیبت شیخ طوسی: 220